سریال Rick and Morty (فصل اول – قسمت اول)
آموزش زبان با سریال Rick and Morty
چرا آموزش زبان با سریال ریک و مورتی؟
از بهترین انیمیشن های سریالی آمریکایی مطمئنا سریال rick and morty بوده. داستان پدربزرگ نابغه ای که ماجراهای جالبی با نوه خود مورتی ایجاد می کنه و خب جنبه کمدی و آموزشی زیادی هم داره. در سریال ریک و مورتی، به دلیل امروزی بودن آن، از اصطلاحات و لغات پرکاربرد روزمره انگلیسی استفاده شده و به خاطر دوبله بودن آن، فهم و شنیدن این اصطلاحات بسیار آسان و قابل درک است. دیدن این سریال و پیگیری لغات و اصطلاحات و فریزال ورب های آن را حتما پیشنهاد میکنم.
ویژگی های آموزش زبان با سریال rick and morty
- یادگیری اصطلاحات کاربردی و مهم امروزی
- افزایش دامنه لغات به صورت تضمینی
- به خاطر سپردن جملات مهم در سریال
- تقویت لهجه امریکن
- مناسب برای داوطلبان آیلتس، تافل، PTE و …
- روشی بسیار جذاب برای عاشقان سریال های برتر imdb
- شیوه تضمینی برای حفظ لغات، جملات و اصطلاحات
- تمرین بیشتر با جزوه ی ضمیمه شده
خب حالا که از اهمیت یادگیری اصطلاحات این سریال آگاه شدین بیاین شروع کنیم.
اصطلاحات سریال Rick and Morty: فصل اول – قسمت اول
در این پست، قصد داریم 35 اصطلاح کاربردی استفاده شده در قسمت اول از فصل اول سریال ریک و مورتی را یاد بگیریم. ترجمه تمرین ها باعث می شوند یادگیری چندبرابر شود پس بعد از دیدن هر بخش حتما تمرین هارا ترجمه کنید و پاسخ خود را با پاسخ صحیح هرکدام در انتهای پست مقایسه کنید.
مطالبی که در قسمت اول سریال ریک و مورتی باید یاد بگیریم:
- استعاره، آرایه ادبی
- آدم و حوا
- جسور، پرجرات
- کاغذ بازی، فرایند پیچیده امور اداری که با کاغذ بازی و یه سری اسناد و مدارک غیرضروری همراه است
- گردهم آوردن، دور هم جمع کردن
- به چالش کشیدن
- آسیب رساندن
- یه لطفی بکن
- تلاش کردن برای آدم خوبی بودن، کار درست را انجام دادن حتی اگر سخت یا خلاف میل اکثریت باشد
- به آسانی معامله نکردن، خیلی چانه زدن
- خبر بد به کسی دادن
- مستقر شدن، نشستن
- تمومش کنیم بره، قال قضیه را کندن، مسئله را تمام کردن
- ریسک بالا، سرنوشت ساز
- رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن.از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن
- درد داشتن
- چشمت درآد
- ضدحال، Buzzkill، در آمریکا- اه گندش بزنند!
- وقت تلف کردن
- صبر کسی لبریز شدن، کارد به استخوان رسیدن
- مستقیم بریم سراغ اصل مطلب
- روبرو شدن با چالش ها و پرداختن به آنها
- از همه مهمتر
- عقیده من اینه که، اظهار نظر من اینست که، رک و راست باید بگم که،نقطه نظر من این است که
- آشنا بودن با مسئله ای
- پا از گلیم دراز کردن، حد و مرز خود را نشناختن
- انجام سریع یک کار دشوار برای جلوگیری از عذاب بیشتر.
- مشکوک میزنه
- اتفاقی کشف کردن، برخورد اتفاقی، ملاقات تصادفی
- در بیان عامیانه: یک لحظه سر زدن، یه تک پا تا جایی رفتن، سر زدن
- تحت هیچ عنوان، به هیچ وجه من الوجوه
- به عهده گرفتن مسئولیت، تحت کنترل گرفتن
- خیلی ناراحت کردن
- با تمام احترامی که برات قائلم
- نگران و مضطرب ساختن، تحریک کردن
سریال Rick and Morty (فصل اول - قسمت اول)
Ex: It’s a figure of speech, Morty.
این یه استعارست مورتی.
نکته: یک واژه کلی بوده و چند نوع مهم از figure of speech عبارتند از:
- Metaphor: استفاد از کلمات به صورتی که معنای واقعی خود نباشند. Love is a battlefield
- Idiom: رایجترین نوع به معنی اصطلاح
- Proverb: ضرب المثل
- Simile: تشبیه. Life is like a box of chocolates
- Oxymoron: پارادوکس. A frozen flame
- Metonym: کنایه/مجاز.
- Irony: طعنه/کنایه
Ex: I’m gonna make it like a new Adam and Eve, and you’re gonna be Adam. And Jessica’s gonna be Eve.
میخام مثل یک آدو حوای جدید بسازمش. و تو قراره آدم باشی و جسیکا حوا
Ex: That was all a test, Morty. Just an elaborate test to make you more assertive.
همش یه امتحان بود مورتی. فقط یه امتحان پیچیده تا تو رو بیشتر پرجراتت کنه.
Ex: I don’t like it here, Morty. I can’t abide bureaucracy. I don’t like being told where to go and what to do.
اینجا رو دوس ندارم مورتی. نمیتونم کاغذ بازی اداری رو تحمل کنم. دوست ندارم بهم بگن کجا برم و چیکار کنم.
Ex: These things really bring it all together.
این چیزا همه رو گرد هم میاره.
Ex: It defies all logic that thing.
اون چیز تموم اصول و منطق رو به چالش میکشه. (زیر سوال میبره)
Ex: and I know that you and I have kinda drifted apart, but you’re the only person I knew who lived here in the city.
و میدونم که من و تو یجورایی باهم قطع رابطه کرده بودیم ولی تنها کسی بودی که میدونستم اینجا تو شهر زندگی میکنی.
Ex: so you’re gonna have to do me a real solid.
پس باید یه لطف زیادی در حقم بکنی.
Ex: What are you trying to say about Morty? That he’s stupid or something? Oh, don’t high-road us, dad.
میخوای چی بگی؟ اینکه احمقه؟ سی نکن آدم خوبه باشی بابا
Ex: You drive a hard bargain, but what am I supposed to do?
خیلی چونه میزنی ولی خب چی کار کنم دیگه.
Ex: that’s a lot to drop on a kid all at once.
واسه یه بچه خیلی سنگینه یهو اینهمه خبر بد بهش بدی
Ex: All right, now, everybody get settled.
خب همه بشینند.
Ex: Let’s just get this over with, okay?
بیا تمومش کنیم بره.
Ex: Do you have any concept of how much higher the stakes get out there, Morty?
میدونی چقدر اونجا ریسک و خطرش زیاده مورتی؟.
Ex: I got an errand to run in a whole different dimension.
یه چندتا کار تو یه بد کاملا متفاوت دارم که باید انجام بدم.
Ex: It was a leisurely breeze. I’m in a lot of pain, Rick.
راحت بود. خیلی درد دارم ریک
Ex: Told you! In your face! He is ruining our child!
دیدی گفتم چشمت دراد حالا. داره بچمونو نابود می کنه.
Ex: I’m sorry, Morty. It’s a bummer.
ببخشید مورتی ضدحاله.
Ex: It’s a waste of time a bunch of people running around, bumping into each other.
وقت تلف کردنه. یه سری آدما ول میچرخند با همدیگه برخورد می کنند.
Ex: That’s the last straw!
دیگه بسه صبرم لبریز شد.
Ex: so let’s jump right in.
بریم سراغ اصل موضو
Ex: m-meeting them head on, charging right into them like a bull that’s how we grow as people.
روبرو شدن با اونا، مثل یه گاو وحشی به سراغشون رفتن. اینجوریه که بزرگ میشیم.
Ex: More importantly, your father is a horrible influence on our son.
از همه مهمتر، پدرت تاثیر بدی روی بچمون داره.
Ex: And I know that’s not a popular opinion, but it’s my two cents on the issue.
میدونم نظر محبوبی هم نیست ولی نظر من اینه.
Ex: I’m no stranger to scary situations.
من با شرایط ترسناک آشنام.
Ex: Listen, Jerry, I don’t want to overstep my bounds or anything.
گوش کن جری، نمیخام پامو از گلیمم دراز تر کنم.
Ex: Mm, there is no God, summer. You got to rip that band-aid off now.
خدایی وجود نداره سامر، باید همین الان تمومش کنی تا بیشتر ذاب نکشی
Ex: Yeah, see, I thought something was fishy there,
اره فکر کردم یه چیزی مشکوک میزنه.
Ex: You see what we just stumbled upon, Morty?
میبینی چیو اتفاقی کشف کردیم؟
نکته: مترادف come across
Ex: “hey, why not swing by where your wife works?”
چرا یه تک پا نرم جایی که زنم کار میکنه؟
Ex: I mean, we got we got to get get the hell out of here and go take care of business.
باید از اینجا بریم و کارارو راست و ریس کنیم.
Ex: I’m taking charge of this situation, buddy.
میخام اوضا رو تحت کنترل بگیرم.
Ex: because the world is full of idiots that don’t understand what’s important, and they’ll tear us apart, Morty.
چون دنیا پر از آدمای احمقه که نمیدونن چی مهمه و این مارو خیلی ناراحت میکنه مورتی.
Ex: Okay, with all due respect, Rick… What am I talking about? What respect is due?
با تموم احترامی که قائلم. چی دارم میگم احترام کجا بود.
Ex: I’m starting to work up some anxiety about this whole thing.
دارم کم کم در مورد این موضو نگران میشم.
-
- “Break a leg” is a figure of speech, meaning “good luck”.
- God created Adam and Eve.
- If you really want that promotion you have to be more assertive.
- I had to deal with the university’s bureaucracy when I was applying for financial aid.
- The party was a great success. Janet was the one who brought it all together.
- It is rare to see children openly defying their teachers.
- Give him a break. He was only five minutes late.
- Do me a solid and stop talking.
- He decided to take the high road and say he was sorry.
- He drives a hard bargain, but we finally made a deal.
- I’m sorry to drop all of that on you.
- Now that the children are settled at school, we don’t really want to move again.
- I’ll be glad to get these exams over with.
- Climbing is a dangerous sport and the stakes are high.
- After school he runs errands for his father.
- It was obvious that she was in pain.
- I told Janet I would get that promotion before she did. In her face!
- “I’ve left my wallet at home.” “What a bummer!”
- The lecture was a complete waste of time.
- It had been a difficult week, so when the car broke down, it was the last straw.
- Let’s cut to the chase and jump right in.
- I’m nervous about having to make a presentation to the entire board, but it is a challenge I will meet head-on.
- Most importantly, you must keep a record of everything you do.
- If the changes are going to affect me, then I want to put my two cents in.
- He is no stranger to hard work.
- He has overstepped the bounds of acceptable behaviour.
- know you dont wanna tell her but sometimes you gotta rip off the bandaid.
- There’s something fishy going on here.
- I stumbled across/on/upon this book by chance.
- I need to swing by the grocery store on my way home.
- Sarah is good at taking care of business.
- She took charge of the project and made sure it was finished on time.
- Seeing the children suffer really tears me apart.
- With all due respect, Sir, I cannot agree with your last statement.
- We went for a long walk to work up an appetite.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام لطفا اگه میشه این مجموعه مقالات رو ادامه بدید واقعا خیلی ذوق کردم وقتی دیدم چنین حرکت خفنی رو زدید 🙂