سریال Friends (فصل اول- قسمت یازدهم)
اصطلاحات سریال Friends: فصل اول– قسمت یازدهم
در این پست، قصد داریم 8 اصطلاح کاربردی استفاده شده در قسمت یازدهم از فصل اول سریال فرندز را یاد بگیریم. ترجمه تمرین ها باعث می شوند یادگیری چندبرابر شود پس بعد از دیدن هر بخش حتما تمرین ها را ترجمه کنید و پاسخ خود را با پاسخ صحیح هرکدام در انتهای پست مقایسه کنید.
مطالبی که در قسمت یازدهم فصل اول سریال فرندز باید یاد بگیریم:
- احساس غرور کردن
- کمتر خجالتی بودن، روی کسی باز شدن
- همین روال رو ادامه دادن، دست به کاری زدن
- هی بت بگما
- زمان از دست در رفتن
- در کنار (کار اصلی)
- یه چیزی تو همین مایه ها
- چته مشکلت چیه؟، چی اذیتت میکنه؟
اصطلاحات این قسمت در قالب دیالوگ ها
1 Your mom was arrested? Shhh, busy beaming with pride.
مادرت دستگیر شده بوده؟ ساکت دارم احساس غرور میکنم.
2. Well, I think you need to come out of your shell just a little.
اره فکر کنم باید یکم کمتر خجالتی باشی
3. But.. we don’t have to go down that road.
مجبور نیستیم به همین روال ادامه بدیم (دست به این کار بزنیم).
4. I’ll have you know that Gloria Tribbiani was a handsome woman in her day, alright?
هی بت بگما گلوریا تریبیانی تو زمان خودش دختر خیلی خوشگلی بوده.
5. sorry we’re late, we, uh, kinda just, y’know, lost track of time.
ببخشید دیر کردیم یجورایی زمان از دستمون در رفت..
6. Okay, he’s a lawyer, who teaches sculpting on the side. And- he can dance!
اوکی. وکیله که مجسمه سازی هم کنارش درس میده و میتونه برقصه.
7. You kissed my best Ross! …Or something to that effect.
بهترین راس دوستم رو بوسیدی. یا یه چیزی تو همین مایه ها.
8. What is with you tonight? Nothing. Nothing nothing nothing.
امشب چته تو؟ هیچی
سریال Friends (فصل اول- قسمت یازدهم)
Ex: Your mom was arrested? Shhh, busy beaming with pride.
مادرت دستگیر شده بوده؟ ساکت دارم احساس غرور میکنم
Ex: Well, I think you need to come out of your shell just a little.
اره فکر کنم باید یکم کمتر خجالتی باشی
Ex: But.. we don’t have to go down that road.
مجبور نیستیم به همین روال ادامه بدیم (دست به این کار بزنیم).
Ex: I’ll have you know that Gloria Tribbiani was a handsome woman in her day, alright?
هی بت بگما گلوریا تریبیانی تو زمان خودش دختر خیلی خوشگلی بوده..
Ex: sorry we’re late, we, uh, kinda just, y’know, lost track of time.
ببخشید دیر کردیم یجورایی زمان از دستمون در رفت..
Ex: Okay, he’s a lawyer, who teaches sculpting on the side. And- he can dance!
اوکی. وکیله که مجسمه سازی هم کنارش درس میده و میتونه برقصه.
Ex: You kissed my best Ross! …Or something to that effect.
بهترین راس دوستم رو بوسیدی. یا یه چیزی تو همین مایه ها.
Ex: What is with you tonight? Nothing. Nothing nothing nothing
امشب چته تو؟ هیچی
-
- I was simply beaming with pride when my son was awarded his college degree.
- Derek has really come out of his shell since he started working here.
- I don’t think we want to go down that road.
- I’ll have you know you’re insulting the woman I love.
- I’m sorry I’m late. I lost track of the time.
- He makes a little money on the side by cleaning windows in his spare time.
- Jim told me to go away, or words to that effect.
دیدگاهتان را بنویسید