سریال Friends (فصل اول- قسمت سیزدهم)
اصطلاحات سریال Friends: فصل اول– قسمت سیزدهم
در این پست، قصد داریم 8 اصطلاح کاربردی استفاده شده در قسمت سیزدهم از فصل اول سریال فرندز را یاد بگیریم. ترجمه تمرین ها باعث می شوند یادگیری چندبرابر شود پس بعد از دیدن هر بخش حتما تمرین ها را ترجمه کنید و پاسخ خود را با پاسخ صحیح هرکدام در انتهای پست مقایسه کنید.
مطالبی که در قسمت سیزدهم فصل اول سریال فرندز باید یاد بگیریم:
- بی اجازه و سر زده وارد شدن
- راستشو گفتن / حقیقت رو گفتن
- به سرانجام رسوندن، تموم کردن
- مثل روز روشنه، واضحه
- حواس کسی به … بودن، مواظب بودن
- اصلا کسی رو نشناختن، کاملا با کسی ناآشنا بودن
- این به اون در، تلافی
- ببین کی داره این حرفو میزنه، یکی باید اینو به خودت بگه، دیگ به دیگ میگه روت سیاه
اصطلاحات این قسمت در قالب دیالوگ ها
1 That is it! You just barge in here, you don’t knock.
دیگه بسه! همینجوری بدون اجازه وارد میشی و در نمینی؟
2. Then you gotta come clean with Ma! This is not right!
پس باید راستشو به مامان بگی. این درست نیست.
3. And I always figured, when the right one comes along, I’d be able to be a stand-up guy and go the distance, y’know?
همیشه فکر میکردم وقتی دختر موردعلاقم سروکلش پیدابشه. میتونم اون مردی باشم که به قولش عمل می کنه وکارو به سرانجام میرسونه (کار درست رو انجام میده).
4. Uhhuh, how did you know that? It’s textbook
چطوری میدونستی؟ مثل روز روشنه
5. If you go to a hotel you’ll be…doing stuff. I want you right here where I can keep an eye on you. You’re gonna keep an eye on us?.
هتل بری اونکارارو میکنی.. میخام این جا باشی تا حواسم بهت باشه. تو میخای حواست به من باشه؟
6. I mean hey! I just met you, I don’t know you from Adam. …Only child, right?
منظورم اینه من تازه دیدمت، اصلا نمیشناسمت. تک فرزندی آره؟
7. Y’know, I don’t see that happening? C’mon, he’s right. Tit for tat..
فکر نکنم همچین اتفاقی بیفته. یالا راست میگه. این به اون در.
8. You’re burning your tomatoes. You’re one to talk…
گوجه ها داره میسوزن. یکی باید به خودت بگه
سریال Friends (فصل اول- قسمت سیزدهم)
Ex: That is it! You just barge in here, you don’t knock.
دیگه بسه! همینجوری بدون اجازه وارد میشی و در نمینی؟
Ex: Then you gotta come clean with Ma! This is not right!
پس باید راستشو به مامان بگی. این درست نیست.
Ex: And I always figured, when the right one comes along, I’d be able to be a stand-up guy and go the distance, y’know?
همیشه فکر میکردم وقتی دختر موردعلاقم سروکلش پیدابشه. میتونم اون مردی باشم که به قولش عمل می کنه وکارو به سرانجام میرسونه (کار درست رو انجام میده).
Ex: Uhhuh, how did you know that? It’s textbook.
چطوری میدونستی؟ مثل روز روشنه
Ex: If you go to a hotel you’ll be…doing stuff. I want you right here where I can keep an eye on you. You’re gonna keep an eye on us?.
هتل بری اونکارارو میکنی.. میخام این جا باشی تا حواسم بهت باشه. تو میخای حواست به من باشه؟
Ex: I mean hey! I just met you, I don’t know you from Adam. …Only child, right?
منظورم اینه من تازه دیدمت، اصلا نمیشناسمت. تک فرزندی آره؟
Ex: Y’know, I don’t see that happening? C’mon, he’s right. Tit for tat..
فکر نکنم همچین اتفاقی بیفته. یالا راست میگه. این به اون در.
Ex: You’re burning your tomatoes. You’re one to talk…
گوجه ها داره میسوزن. یکی باید به خودت بگه
-
- I wish you’d knock instead of just barging in.
- I thought it was time to come clean (with everybody) about what I’d been doing.
- She’s a singer with the talent and determination to go the distance.
- .
- Keep an eye on your brother while I’m out, please.
- Why should she lend me money? She doesn’t know me from Adam.
- I noticed she didn’t send me a card – I think it was tit for tat because I forgot her birthday last year.
دیدگاهتان را بنویسید