سریال Friends (فصل اول – قسمت چهارم)
آموزش زبان با سریال Friends
چرا آموزش زبان با سریال فرندز؟
مطمئنا درهر سایت و منبع آموزش زبانی، سریال Friends به گوشتون خورده است. این سریال بهترین سیتکام های انگلیسی زبان و مرجعی بسیار آموزنده برای یادگیری زبان انگلیسی است. اصطلاحات به کار رفته در این سریال فوق الاده کاربردی و رایج هستند. هدف ما جدا کردن لغات، اصطلاحات، افال دوکلمه ای و جملات مهم این سریال بی نظیر بوده و کمکی برای زبان آموزان برای یادگیری آسانتر و کاربردی تر زبان انگلیسی است.
ویژگی های آموزش زبان با سریال محبوب Friends
- یادگیری اصطلاحات کاربردی و مهم
- افزایش دامنه لغات به صورت تضمینی
- به خاطر سپردن جملات مهم در سریال
- تقویت لهجه زیبای امریکن
- مناسب برای داوطلبان آیلتس، تافل، PTE و …
- روشی بسیار جذاب برای عاشقان سریال فرندز
- شیوه تضمینی برای حفظ لغات، جملات و اصطلاحات
- تمرین بیشتر با جزوه ی ضمیمه شده
خب حالا که از اهمیت یادگیری اصطلاحات این سریال آگاه شدین بیاین شروع کنیم.
اصطلاحات قسمت چهارم فصل اول سریال فرندز
اصطلاحات سریال Friends: فصل اول – قسمت چهارم
در این پست، قصد داریم 8 اصطلاح کاربردی استفاده شده در قسمت چهارم از فصل اول سریال فرندز را یاد بگیریم. ترجمه تمرین ها باعث می شوند یادگیری چندبرابر شود پس بعد از دیدن هر بخش حتما تمرین هارا ترجمه کنید و پاسخ خود را با پاسخ صحیح هرکدام در انتهای پست مقایسه کنید.
مطالبی که در قسمت چهارم سریال فرندز باید یاد بگیریم:
- حالا با همهی چیزها، با در نظر گرفتن تمام شرایط
- هر لحظه ممکنه …، همین الان ها
- از یک جایی به بعد. در یک مقطع زمانی
- درست شدن، راست و ریس شدن
- حال کسی گرفتن، ناراحت کردن
- (حرف) کشیدن (از کسی)
- ناخواسته به خواب رفتن، چرت کوچیک
- بیخیال چیزی شدن، دیگه بهش فکر نکردن
سریال Friends (فصل اول - قسمت چهارم)
Ex: Oh come on, admit it! All things considered, you had fun tonight.
بیخیال دیگه اعتراف کن. حالا با همه این چیزا امشب بهت خوش گذشت
Ex: Well, how long do you think it’ll be? Any minute now.
خب فکر میکنی چقدر طول بکشه؟ هر لحظه ممکنه
Ex: You’ve just gotta figure at some point it’s all gonna come together, and it’s just gonna be… un-floopy.
فقط باید بفهمی که از یه جایی به بعد همه چیز درست میشه و دیگه بهم ریخته نیست
Ex: Okay, but Monica, what if- what if it doesn’t come together?
اگه درست نشد چی؟
Ex: I’m so sorry, you guys. I didn’t mean to bring you down.
شرمنده بچه ها نمیخاستم ناراحتتون کنم.
Ex: Yeah. I think you have to draw him out.
فک کنم از اون آدماست که باید حرف ازش بکشی.
Ex: It’s okay, y’know, you just nodded off again
چیزی نیست فقط دوباره ناخواسته به خواب رفتی. (داشتی چرت میزدی)
Ex: maybe It will take my mind off it.
چیزی نیست فقط دوباره ناخواسته به خواب رفتی. (داشتی چرت میزدی)
-
- It was a pretty good vacation, all things considered.
- He ought to be back any minute.
- At some point I decided she was no longer my friend.
- The project started slowly, but everything is finally starting to come together
- learning that I didn’t get the job really brought me down.
- Like all good interviewers he manages to draw people out of themselves.
- After our busy day, we both sat and nodded off in front of the TV.
- The good thing about running is that it takes my mind off any problems I have.
دیدگاهتان را بنویسید