سریال Game of thrones (فصل اول – قسمت چهارم)

آموزش زبان با سریال Game of thrones

چرا آموزش زبان با سریال بازی تاج و تخت؟

بدون شک یکی از زیباترین سریال های تاریخ، سیال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) می باشد. در این سریال تاریخی، از جملات، اصطلاحات و لغات بسیار مهم و کاربردی در یادگیری زبان استفاده می شود. تیم سریز با دقت بسیار، تمام این اصطلاحات، افعال دو کلمه ای و لغات را قسمت به قسمت جدا کرده و با جزوه و تمرین بیشتر به توضیح آنها پرداخته است. این دوره برای زبان آموزان با سطح متوسط طراحی شده و بسیار مناسب برای تقویت لهجه بریتیش می باشد. در پایین ه ویژگی ها و نحوه استفاده از دوره آموزش زبان با سریال game of thrones را مشاهده می فرمایید.

ویژگی های آموزش زبان با سریال گیم آف ترنز

  • یادگیری اصطلاحات کاربردی و مهم
  • افزایش دامنه لغات به صورت تضمینی
  • به خاطر سپردن جملات مهم در سریال
  • تقویت لهجه زیبای بریتیش
  • مناسب برای داوطلبان آیلتس، تافل، PTE و …
  • روشی بسیار جذاب برای عاشقان سریال گیم آف ترنز
  • شیوه تضمینی برای حفظ لغات، جملات و اصطلاحات
  • تمرین بیشتر با جزوه ی ضمیمه شده

خب حالا که از اهمیت یادگیری اصطلاحات این سریال آگاه شدین بیاین شروع کنیم.

اصطلاحات سریال Game of thrones: فصل اولقسمت چهارم

در این پست، قصد داریم 6 اصطلاح کاربردی استفاده شده در قسمت چهارم از فصل اول سریال بازی و تاج و تخت را یاد بگیریم. ترجمه تمرین ها باعث می شوند یادگیری چندبرابر شود پس بعد از دیدن هر بخش حتما تمرین هارا ترجمه کنید و پاسخ خود را با پاسخ صحیح هرکدام در انتهای پست مقایسه کنید.

مطالبی که در قسمت چهارم سریال بازی تاج و تخت باید یاد بگیریم:

  1. هرچی شما بگین، هرجور راحتی، میل خودته
  2. جمع و جور کردن اوضاع بد قبلی، برگرداندن اوضاع به حالت عادی
  3. شنیدم، به گوشم رسیده که
  4. با عقل جور درآمدن
  5. به نمایندگی از، به نیابتِ
  6. کسی را دربرابر کسی قرار دادن (مسابقه)

سریال Game of thrones (فصل اول - قسمت چهارم)

Ex: As you wish, my Lord.

هرچی شما بگین سرورم.

Ex: You’ll try your best to pick up the pieces.

حداکثر تلاشتو میکنی تا اوضاع رو به حالت عادی برگردونی.

نکته: در همین مثال با اصطلاح do/try your best هم آشنا میشویم به معنی “حداکثر تلاش خود را کردن”

Ex: I hear you’re reading a boring book.

شنیدم یه کتاب خسته کننده میخونی.

Ex: I suppose it makes sense.

فک کنم با عقل جور درمیاد.

Ex: I’m here on behalf of Lord Eddard Stark, the Hand of the king.

من به نمایندگی از لرد ادارد استارک اینجام، دست پادشاه.

Ex: But if Thorne puts me up against Lady Piggy, I’m gonna slice me off a side of bacon.

اما اگه ثرن منو در برابر خوک خانم قرار بده، یه تیکه از گوشتشو برا خودم میبرم.

    1. “I think we should leave now.” “Very well. As you wish.”
    2. You’ll try your best to pick up the pieces.
    3. I hear you’re leaving us.
    4. This last paragraph doesn’t make any sense.
    5. I’d like to say on behalf of the whole group that we wish you well in your new job.
    6. I want to put your daughter up against the national champion—I think she could hold her own.

دیدگاهتان را بنویسید